در این مقاله قرار است، به طور مفصل در مورد درمان خجالتی بودن بپردازیم و اگر شما تا پایان مقاله همراه ما باشید میتوانید با خجالتی بودن خداحافظی کنید:
مقدمه
فصل اول : تغییر ذهنیت
فصل دوم : دوستان هم فرکانس
فصل سوم :عملگرایی
مقدمه
برای درمان خجالتی بودن باید ابتدا تفاوت بین فرد خجالتی رابا درونگرا بدانیم :
اکثرافراد،یک فرد خجالتی را با یک فرد درونگرا یکی میدانند.درصورتی که واقعا این طور نیست.
درونگرا بودن یک تیپ شخصیتی هست،که مثل بقیه شخصیت ها هم خوبی دارد،هم نقص.
درونگرا با کشف استعدادهایش میتواند با ویژگی های شخصیتش به راحتی از مسیری هم جهت باشدموفق شود.
اما خجالتی بودن یک نقص درشخصیت فرداست که فرصت های پیشرفت را ازاو میگیرد.
برای درمان خجالتی بودن همان طور که گفتم فردخجول، فرصت ها را یکی پس از دیگری به دلیل خجولی گری از دست می دهد. مثلا اگر فردی را دوست داشته باشد، نمیتواند نظر خودش را ابراز کند، اگر کارمند باشد برای درخواست افزایش حقوق به رئیسش دچار لکنت زبان می شود و فرصت هایی از این دست که سرعتگیر موفقیتش میشوند.
حالاکه دانستید که چقدر خجول بودن فرصت ها را ازشما میگیرد، پس اولین گام برای درمان خجالتی بودن، این سوال پیش میآید که آیا من خجالتی هستم یا نه ؟ سوالات زیر را از خود بپرسید :
- من در جمع به تنهایی آواز نمیخوانم ؟
- اگر کسی منرا زیاد نگاه کند ،ناراحت می شوم؟
- اگر کسی درنوبت،جلوی من بزند،هیچ حرفی نمیزنم؟
- وقتی کسی صدایتان میزند، به آرامی جواب می دهید؟
- یک سوال ذهنتان را درگیر میکند،آن را مطرح نمی کنید؟
- آیا درخواست کمک از دیگران برایتان سخت است؟
با جواب دادن به سوالات بالامتوجه میشویدکه آیا خجالتی هستید یا نه . اگر پاسختان با سوالات بالا همگی بله باشد پس بدون شک خجالتی هستید. پس اگر دوست دارید کم کم با این عادت بد خداحاظی کنید تا ادامه با من همراه باشید.
حس های آشنای یک فرد خجالتی
- یک فرد خجالتی همیشه بار استرس زیادی را تجربه میکند
- یک فرد خجالتی به دلیل ضعف درگفتن، مانع ذهنی برایش ایجاد میشود. و چون مسیر درستی برای رفع آن برایش تعریف نشده دچار خودخوری میشود.
- یک فرد خجول شدیدا تاییدطلب است. به طوری در برخورد با افراد جدید، بسیار کمبود از خودش بروز میدهد. و اگر کسی به او بیاعتنا باشد به خودش می گیرد و به دلیل ضعف عزت نفس شدیدا محتاج توجه دیگران است .
- یک فرد خجول بیشتر اوقات به دلیل نداشتن مهارت ارتباطی سکوت میکند. اما از این سکوت ناراضی است و درونش پر از حرف اما در ظاهر بدون حرف است. و خدا میداند که درونش چه جنگ تمام عیاری به پا است .
- یک فرد خجول ناتوان در باز کردن سر صحبت با افراد غریبه است ، مخصوصا زمانی که پای جنس مخالف درمیان باشد.این حالت شدیدتر میشود.
اما حالاراههای درمان خجالتی بودن چیست ؟
در اینجا شمارا با چرخه درمان خجالتی بودن آشنا میکنم :
ما زمانی که خجول هستیم ترس از تجربههای جدید داریم، و کسی که ریسکپذیر نباشد و چیزهای جدید را آزمایش نکند، درواقع مهارت جدید یاد نمیگیرد.این موردها را گفتم که شمارا با
دوتعریف آشنا کنم که در درمان خجالتی بودن بسیار تاثیردارند :
- کسب مهارت
- استقبال از موقعیت جدید
ما چه زمانی مهارت جدید بدست میاوریم ، زمانی که چیزهای جدید را تجربه میکنیم، زمانی که چیزهای جدید را آزمایش میکنیم. مهارت جدید بدست میآوریم. و این به دستآوردن مهارت جدید خود به خود باعث میشود، اعتمادبه نفس بالایی را تجربه کنیم. و این اعتماد به نفس بالا در واقع باعث درمان خجالتی بودن شود. و این چرخه مدام تکرار میشود و این دور موفق روزبه روز خجالتی بودن را کمرنگتر میکند.
اما دراینجا از شما اجازه میخواهم سه مهارت کلیدی به شما پیشنهاد کنم که با توجه به کسب این مهارت ها درمان خجالتی بودن درشما زودتر نتیجه می دهد:
- تغییر ذهنیت
- دوستان همفرکانس
- عملگرایی
فصل اول درمان خجالتی بودن : تغییر ذهنیت
اساس هرتغییری در زندگی انسان ،ازذهن شروع میشود. زمانی که میخواهیم به چیز جدیدی درزندگی برسیم اول باید الگوهای ذهنی نسبت به آن موضوع تغییرکند .
یک فردی که خجالتی است، اولین گام درمان خجالتی بودن تغییر ذهنیت است. و باید بپذیرد که فردی کمرو هست. و اولین گام تغییر ذهنیت پذیرش است . حال پذیرفت که خجالتی است، باید به دنبال درمان بیماریش برود . این الگوی جدید را در ذهنش طراحی کند که میتواند با بهره گیری از آموزش و مستمر تمرین کردن ذهنیتش را تغییر دهد .
وقتی پارادایم های ذهنی یک فرد خجالتی را بررسیکنیم متوجه میشویم که به دلیل کمبود عزتنفس است. که این علائم خجولی در او پدیدار میشود. خب باید راهکارهایی در پارادیم جدید تعریف کنیم که درست نقطه مقابل این الگوهای قدیمی باشد، که خجول بودن را درما پدیدار کرده است.
مثال
به عنوان مثال یکی از الگوهای ذهنی یک فرد خجالتی این است که نمی تواند به راحتی نظرش را درجمعی ابراز کند . این فرد از زمانی که تصمیم میگیرد، برای درمان خجالتی بودن اقدادم کند، باید ازآن به بعد از هرموقعیتی برای حرف زدن در جمع استفاده کند و ترسش را کنار بگزارد.
حال ممکن است فرد بگوید این کار برایش ،خیلی دشوار است و درست هم فکرکرده.
گفتند که سنگ بزرگ نشانه نزدنه.
من که تا دیروز حرف زدن در جمع برایم یک وحشت بزرگ بوده، الان نمیتوانم یکباره کنارش بگزارم. و این هدفم را به گامهای ریزتری تقسیم کنم و از گام کوچکی شروع کنم و آهسته آهسته به آن هدف اصلیم که راحت صحبت کردن در جمع است برسم.
مثلا اولین گام این است که میتوانم درذهنم این را تکرار کنم که من که تا الان زیاد حرف نمیزدم. به دلیل خجول بودن نبوده بلکه اعتقاد دارم که یک حرف درست و حسابی از صد کلام بیهوده موثرتراست . پس به خاطر این است که کمتر حرف میزنم نه اینکه ذاتا خجالتی باشم . شاید همین تلنگر کوچک به ضمیر ناخودآگاه بتواند اولین گام در جهت تغییر الگوی ذهنی در مقابله با کمرویی باشد.
فایده های ذهن مثبت در درمان خجالتی بودن
- حس بهتر
- تمرکز بیشتر
- بهترین عملکرد
داشتن حس بهتر در درمان خجالتی بودن
کمترین خوبی که حس مثبت میتواند به فرد بکند این است که حالش را بهترکند . حال بهتر، برای فرد، دستاوردهای بیشتری به وجود می آورد.مثلا داشتن حس خوب قابلیتی دارد،که میتواند راهنمای تصمیمات ما در زندگی باشد.یعنی زمانی که ما به صورت آگاهانه ورودی افکارمان را مثبت درنظر میگیریم و اجازه نمیدهیم که افکار منفی به هر صورت وارد ذهن ماشوند. باعث میشود، که ورودی مثبت ، حس مثبت را دردرون ما شعله ورکند. واین حس مثبت نتیجه درست را به ما نشان می دهد.واین سیستم هر حس منفی نسبت به یک ایده یا برنامه را درهمان ابتدا میتواند به ما هشدار دهد.که بیهوده کاری نکنیم و زمانمان راتلف کارهای لحظه ای وبیهوده نکنیم.
تمرکر بیشتر در درمان خجالتی بودن
فردی که ذهن مثبتی دارد تمرکز بهتری برای انجام یک کار دارد و بهتر میتواند کاری را انجام دهد.تمرکز روی انجام کاری ، در درمان خجالتی بودن بهترین نتیجه را برای فرد دارد. وقتی ما روی کاری تمرکزمیکنیم، درواقع بهترین راهکار را میتوانیم، پیدا کنیم که مارا به بهترین نتیجه ممکن برساند.بگزارید یک مثال برایتان بزنم و آن اینکه یک لامپ صد واتی را در نظر بگیرید بایک لیزر با همان انرژی صد وات .حال شما با آن لامپ نهایت میتوانید یک اتاق 12 متری را روشن کنید.
درصورتی که همان انرژی اگر به دستگاه تابنده لیزر برسدمیتواند یک شاخه تیرآهن را به راحتی برش دهد. پس با همین مثال ساده متوجه میشویم که اگر مثل لیزر نیرویی که داریم به صورت متمرکز ازآن استفاده کنیم، بدون شک بهترین تنیجه را میگیریم.
بهترین عملکرد در درمان خجالتی بودن
فردی که ذهنیت مثبت دارد چون تمرکز خوبی روی انجام کارها دارد لذا بهترین عملکرد هم برایش به وجود میآید. داشتن عملکرد خوب هیچ موقع اتفاقی نیست.درست زمانی که حس خوب در فرد ایجاد میشود، به دلیل بالارفتن انگیزه درونیش باتری عملکردش شارژ میشود و میتواند کاری که باید در یک هفته انجام شود، آن را در یک روز یا نهایت دوروز به اتمام برساند.
5 گام درمان خجالتی بودن و رسیدن به ذهنیت مثبت
تاثیر حرف ها در درمان خجالتی بودن و رسیدن به ذهنیت مثبت
این است که ورودی قوی به ذهن واردکنید .ورودی قوی در واقع استفاده از کلمات انگیرشی برای قدرت دادن به توان ذهن است . همان طور که هرماشینی برای اینکه بتواند مسافتی را طیکند نیاز به سوخت دارد .ذهن هم برای اینکه مثبت نگر باشد باید با کلمات قدرتمند تغذیه شود.
یکی دیگر از گامهای اینکه مثبت اندیش باشید این است که تصویر سازی درستی به ضمیر ناخوداگاه خود بدهید . یک تصویرسازی قوی شمارا در ساختن یک ذهن مثبت بسیار کمک میکند.
به عنوان مثال یک فردی که از صحبت جلوی جمع ترس دارد بهترین کاری که میتواند بکند، این است که به خودش بگوید که من میتوانم خوب صحبت کنم. و به صحبت های من افراد زیادی گوش خواهند داد. و گفتن این حرف مثبت و تکرار آن تا حدودی از استرسش می کاهد.
گام بعدی: مثبت نگری
برای مثبتنگری این است که نسبت به انتخاب اطرافیان نهایت دقت را به خرج دهید. افراد منفی باف که دزدان اهداف هستند، در کمین هستند که با منفی گویی انرژی شما را بگیرند و به طرزی که اصلا متوجه نشوید در وجود شما رخنه کنند و با منفی بافی شما راهم منفی نگرکنند.چون الگوریتم مغز به صورتی است ،که قبول کردن یک چیز منفی برایش راحت تر از توجه به مثبت هاست،پس تا حد امکان به انتخاب اطرافیان توجهکنید و این باور را نداشته باشید، که من آنقدر قوی هستم که کسی به روی من تاثیری نداشته باشد.چون منفی ها به طوری در درون ما رخنه میکنند که اصلا متوجه نمیشویم که چطور این افکار منفی انرژی مارا میگیرد.
درمان خجالتی بودن با مرور موفقیت های گذشته
مثبت نگری این است که موفقیت های گذشته خودرا مرور کنید . حتی اگر این موفقیتها به دید شما ناچیزباشد. حتی اگر مرور موفقیت گذشته تنها حس خوبی به شما بدهد کافی است . درصورتی که نه تنها باعث ایجاد حس خوب دردرون شما میشود، بلکه میتواند به خوبی به شما آموزش دهد، که چطور به این موفقیت رسیدید. و باتکرار فرایند دوباره آن بتوانید موفقیت را تکرار کنید و حتی شاید مسیر را برای موفقیت بزرگتر برای شما باز کند . پس با مرور موفقت گذشته اعتماد به نفس قویتری بسازید، و با نهایت سرعت به طرف موفقیت بعدی گام بردارید .
گام چهارم درمان خجالتی بودن و رسیدن به ذهنیت مثبت
بازرسی گذشته است . به گذشته خود فکر کنید، بینید چه عاملی باعث شده که شما را ناراحت کند و انگیزه شما را بگیرد. این سرعت گیر هارا کشف کنید، و اجازه ندهید دوباره در زندگی شما تکرار شوند. شما آفریده شده اید برای آرامش و زندگی خوب ، پس دلیلی ندارد که با تمرکز روی اشتباهات انگیزهتان را ازدست بدهید، و خودتان را دشمن شاد کنید . فقط در یک صورت حق دارید، به اشتباهات خود فکر کنید آن هم این است که دوباره آن را تکرار نکنید.
یادتان باشد اشتباه کردن معلم انسان است. به شرطی که این اشتباه یک بار تکرار شود.
گام پنجم درمان خجالتی بودن و رسیدن به ذهنیت مثبت
فراموش نکنید شما هم مثل یک ماشن که نیار به سوخت رسانی دارد. باید همیشه دنبال سوخت رسانی به خود باشید. البته سوخت شما با ماشین فرق دارد، و سوخت شما انگیزه شماست. زمانی که کاهش پیدا کرد، بدانید که نیاز به شارژدارد و اصلا فکر نکنیدکه الان من تجدید انگیزه کردم دوباره نیاز به شارژندارم و تا آخر مسیر همین برایم کافی است.
چقدر طول میکشد مثبت نگر بشم؟
برای جواب دادن به این سوال باید به این مسئله پی برد که واقعا نمی شود زمان دقیقی برای این مسئله لحاظ کرد. اما میتوان به این نکته بسنده کرد که مثبتنگری یک مهارت است. و مثل تمامی مهارت هایی دیگر که بشرکسب میکند با تمرین و تکرار میسر میشود. اما این تمرین و تکرار باید مستمر باشد.
مثال
مثلا یک نفر سی ساله را درنظر بگیرید این فرد که سیسال سن دارد و تابهحال به همهکس و همهچیز، منفی نگر بوده، به یک باره نمیتواند ظرف چند روز مثبت نگرشود. و حداقل باید زمان زیادی بگذرد تا به عادت جدیدیش که همان مثبت نگری است عادت کند. به عنوان مثال یکی از راهکارهای مثبت نگری تصویرسازی درست است. اگر کسی بتواند برای مدتی طولانی هرروز وقتی کاری را میخواهد انجام دهد، به جنبه مثبت اش توجه کند،شانس بیشتری پیدا میکند. وهمچنین برای انگیزهگرفتن تصویر ذهنیاش را دوباره مجسم کند . بعد از مدتی میبیند که تلاشش بینتیجه نبوده، و توانسته به موفقیت بهتری دست پیدا کند. پس برای اینکه مثبت نگر باشید، اصلا به فکر زمان نباشید . بلکه به فکر بهبودی باشید،که روزبهروز در شما بهتر نمود پیدا میکند.
مثبت نگری سمی
دراینجا به نکته ای اشارهکنیم که از این طرف بوم هم نیفتیم. و آن واژهای است به اسم مثبت نگری سمی ، که من خودم این نام را انتخاب کردم. و منظورم ازاین واژه این است که گاهی اوقات بعضی از افراد تحت تاثیر برخی مدرس ها و افراد که خیالات خودشان غرق هستند، و در دنیای واقعی زندگی نمیکنند.واین طور طرزتفکری دارند که اصلا مشکلی وجود ندارد، و همه چیز گل و بلبل است . به اعتقاد من این طور طرز فکری نه تنها هیچ کمکی به ما نمیکند بلکه، در درمان خجالتی بودن، اجازه نمیدهد با جرات بیشتر با مشکلات روبرو شویم، و بتوانیم با بهرهگیری از قدرت ذهن ، راهکارهایی رابرای رفع این مشکلات به دست بیاوریم. پس واقعا این طورافکاری سمی هستند و باعث آسیب به ما و رسیدن به موفقیت ما میشوند.
ترس از تفکر دیگران در درمان خجالتی بودن
یکی دیگر از موانع ذهنیکه نمیگزارد ما بهترین خودمان باشیم ، ترس از تفکردیگران در موردخودمان است. بعضی انسانها آنقدرنگران حرف مردم هستند،که فراموش میکنند که خودشان یک شخصیت مستقل هستند، و زندگی مستقلی دارند. همیشه در توهماتشان یک قربانی شکستخورده هستند. گویا دوست ندارند این نقش را ترک کنند، و قهرمان زندگی خودشان باشند نه بقیه.
ما نمیگوییم اصلا به حرف دیگران اهمیت ندهید، نه اصلا چنین راهکاری مطمئنا کارساز نیست . ولی برای درمان خجالتی بودن، این موضوع زمانی مهم است که حرف مردم درشما آنقدرتاثیرداشته باشد، که شما را از مسیر موفقیت و کسب مهارت جدید باز دارد. چون هیچ کس جای دیگری زندگی نمیکند واگر به صورت افراطی نگران حرف مردم باشید، باورکنید،که زندگی را باختید .
تمرین کاربردی برای درمان خجالتی بودن
. همین الان یاد بگیرید که از فرصت ها استفاده کنید و نگران حرف مردم نباشید. اگر فرصتی برای سخنرانی حتی برای چند دقیقه برای جمعی راپیدا کردید ، بدون فوت وقت خودرا در عمل انجام شده قرار دهید. نگران نباشید که حضار الان درموردتان چه فکر میکنند.خودگویی منفی چه بلایی سرمان میآورد؟
خودگویی منفی ممکن است ریشه در دوران کودکی داشتهیاشد. زمانی که کودک میخواهد.چیزجدیدی را آزمایش کند، اما توسط والدینش منع میشود.تجارب منفی گذشته و این باور که من فرد دوست داشتنی و کاربلدی نیستم را درذهن فرد ایجاد میکند.
و… اما واقعا این خودگویی منفی را چطور درمان کنیم؟
جواب
یک نفر را در نظر بگیرید برای گزینش شغلی میخواهد مذاکره کند. اگر از همان ابتدا قبل از ورود به اتاق به خودش برچسب منفی بزند، که من بلد نیستم صحبت کنم؟ من استرس دارم؟ اگر فلان سوال را پرسید چه؟ اگر از گزینش ردشوم چه ؟ و هزار ویک خودگویی منفی که باعث کم شدن اعتماد به نفسش بشود چطور این شخص میتواند بهترین خودش را به نمایش بگزارد . در صورتی که اگر این فرد این خودگویی های منفی را به خودش نمیگفت وضعیت خیلی بهتر میشد.و حتی شاید نتیجه دلخواهش را بدست میآورد.
فصل دوم : تاثیر دوستان هم فرکانس
شما میانگین پنج نفری هستید که بیشترین وقت را با آنها میگذرانید.
باید به این نکته توجه کردکه اطرافیان چقدر روی ما تاثیر میگزارند . حال توجه کنید که هرچقدر ما مراقب ورودی های ذهنی خودمان باشیم، باز هم اطرافیان روی ما تاثیر دارند.
مثال تاثیر دوستان هم فرکانس در درمان خجالتی بودن
یک دانشآموز رادرنظر بگیرید. درکلاس درس مدام توسط همکلاسی هایش مسخره میشود. این دانشآموز آیا میتواند درچنین کلاسی رشدکندوسوال بپرسد وحتی عملکرد خوبی در درسهایش داشته باشد؟
مسلما پاسخ منفی است این فرد خوب نمیتواند درس بخواند و هرموقع بخواهد سوالی بپرسد، پیش از سوال پرسیدن یک باور منفی به او میگوید، اگر حرف بزنی مسخره میشوی . و این روال اگر ادامه پیدا کند خود به خود این این فرد گوشه گیر و خجالتی میشود . پس اینجا به این نتیجه میرسیم که حواسمان به اطرافیانمان باشد. همچنین فرد خوبی برای انسانهای اطرافمان باشیم، که خدایی نکرد خواسته یا ناخواسته باعث خجالتی شدن کسی نشویم.
همون طور که افراد میتوانند تاثیر مخربی روی اعتماد به نفس ما داشته باشند و باعث خجولی ما شوند . افراد هم فرکانس تا حدودی روی رفع خجولی ما تاثیربسزایی دارند.
تصویرسازی
تصور کنید در یک سمینار حضور دارید و دوستی در آن سمینار همراه شماست، و به شما انگیزه کافی میدهد و به اصطلاح شما را شارژ روحی میکند . در این حالت خودبه خود شما انرژی بیشتری میگیرید و حتی اگر خجالتی باشید، این خجول بودن شما کمرنگ میشود و حس راحتی بهتری پیدا میکنید که بتوانید جلوی جمع صحبت کنید.
پس از همین الان به دنبال دوستان جدید و ارتباط جدید باشید، که تاثیر در درمان خجالتی بودن شما دارد :
جذب دیگران با سه راه حل ساده
راه حل اول جذب دیگران :
اولین گام این است که به خودتان اطمینان داشته باشید. یک فردکمرو درست دراینجا مشکل دارد که به توانایی خودش اعتماد ندارد. این را بدانیدکه شما بهترینید. هیچ اهمیتی نداردکه دیگران درموردشما چه فکری میکنند. شما نمیتوانید کسی را مجبورکنید که شمارادوست داشته باشد، یا طرفدار شما باشد. درواقع اگرگدایی محبت کنید، می بینید که آدم جماعت به کسی که گدایی میکند، حس خوبی ندارد. شاید از سر ترحمکمکی جزیی کند، اما درکل با چشم خوبی به یک فرد محتاج محبت نگاه نمیکند.
پس برای جذب افراد جدید سعی کنید به نیمه پر لیوان توانایی هایتان نگاه کنید. این را به طور قطعی بدانید که شما در وجودتان توانایی و استعدادهای منحصربه فردی دارید که افرادی منتظر ارتباط باشما هستند.
راه حل دوم :
دومین راهکار برای جذب افراد این است که دیگران را تشویق کنید، بدون اینکه انتظار جبران ازسوی طرف مقابل را داشته باشید. بی دریغ تشویق کنید، خواهی دید از بین افرادی که تشویق کرده اید حتما چند نفری خواهان دوستی باشما میشوند.
اما یک تذکر جدی به شما دوست عزیز بدهم ، که اگر انتظار جبران از افرادی دارید که آنها را تشویق کرده اید و برای اینکه آنها مقابله به مثل کنند و شمارا تشویق کنند باید بگویم که متاسفانه شما دارید راه را اشتباه میروید و افراد مقابلتان خیلی سریع متوجه میشوند که شما برای جبران کمبود عزت نفس دارید تشویق میکنید و به نوعی محتاج تشویق هستید و با تشویق کردن دیگران به صورت غیر مستقیم درخواست میکنید که لطفا تو هم مرا تشویق کن .
و شما خودتان را یک لحظه جای افراد مقابلتان قرار دهید . نسبت به این جور افرادی که تشنهی تشویق هستندآیا حس خوبی دارید؟
مسلما پاسخ منفی است . پس شما وقتی دیگران را تشویق میکنید و انتظار جبران از طرف آنها ندارید. درواقع یک فرد جذاب و کاریزماتیک به نظر میرسید . که هر کسی دوست دارد در کنار شما باشد و با شما ارتباط داشته باشد.
راه حل سوم جذب دیگران
هیچ موقع در برخورد اول با یک فرد غریبه که میخواهید سر صحبت راباز کنید به نقاط ضعفتان اشاره نکنید.چون نه تنها هیچ کمکی به شما نمیکند بلکه اصلا برایش مهم نیست ،که شما چه نقاط ضعفی دارید. و حتی یک لحظه فکر کنید که ما انسانها همه در زندگی مشکلات و مسائلی داریم که به اندازه کافی وقتمان را میگیرد، و اصلا حوصله فکر کردن به مشکلات بقیه را نداریم. وتازه اگر هم به درد دل بقیه گوش دهیم چه تصویری از آن فردکه مدام گله میکند داریم ؟
شاید تصویری که از آن فرد در ذهنمان نقش ببندد این باشد که این فرد به درد دوستی نمی خورد و چون حس و حالش منفی است، پس ممکن است منفی بودنش در من هم تاثیر بگزارد.
پس دوست عزیز سعی کنید برای اینکه با افراد جدید خیلی راحت دوست شوید به روی تقاط قوت خودتان تمرکز کنید، که هم اعتماد به نفستان بالاتر رود هم حس مثبتتان را طرف مقابل درک کند.
فصل سوم : تاثیر عملگرایی در درمان خجالتی بودن
قبل از اینکه به موضوع این مبحث بپردازیم باید یک سری پیش نیاز مطرح کنیم :
1- قوی کردن عزت نفس
2- افزایش اعتماد به نفس
قوی کردن عزت نفس با دو راهکار
چرخه ای وجود دارد به اسم چرخه خراب عزت نفس. زمانی که عزت نفس پایین باشد، افکار منفی در ذهن ایجاد میشود ،افکار منفی عملکردمثبت فرد راپایین میآورد ، وقتی عملکرد کم شود فرد در کارش شکست میخورد ، وقتی شکست خورد، شروع میکند به سرزنش خودش ، و فردی که مدام خودش را سرزنش کند روز به روز عزت نفسش کاهش می یابد . و این چرخه معیوب ادامه پیدا میکند .
تمرکز روی مهارت برای درمان خجالتی بودن
پس حالا چکار کنیم که این چرخه را بشکنیم . یکی از مهم ترین راهکارها برای ترمیم عزت نفس این است که کاری را که مهارت در آن دارید را انجام دهید.
همهی ما بالاخره در موضوعی دانش یا مهارت داریم. حالا این موضوع میتواند آشپزی باشد یا خوانندگی یا حل جدول و معما یا حتی توانایی دوست شدن با دیگران. شما فکر کنید کسی که میگوید من خجالتی هستم، و نمی توانم جلوی جمع حرف بزنم همین فرد اگر از او بپرسی شاید بهترین قرمه سبزی را درست میکند و زمانی که از او بخواهی در مورد درست کردن قرمه سبزی برای جمع حرف بزند. شاید به اندازه چند ساعت بتواند به راحتی حرف بزند. پس برای ترمیم عزتنفس روی چیزی تمرکز کنیدکه مهارت انجام ان را به خوبی میدانید.
تاثیر نه گفتن در درمان خجالتی بودن
افرادی با عزت نفس پایین اغلب احساس میکنند که مجبورند همیشه به دیگران بگویند «بله»، حتی وقتهایی که واقعا تمایلی به این کار ندارند. خطرات این کار آن است که میتواند شما را به فردی تحت فشار، بیمیل، خشمگین و افسرده تبدیل کند.
حال واقعا چرا فردی که عزت نفس کمی دارد این مشکلات برایش ایجاد میشود؟
ابتدا بگزارید تعریف عزت نفس و اعتماد به نفس را بگوییم و بعد ازآن به تفاوت های آنها بپردازیم .
عزت نفس به صورت ساده یعنی داشتن احساس ارزشمندی نسبت به خود و کاملا یک احساس درونی است .
اعتماد به نفس یعنی توانایی انجام یک کار که یک احساس بیرونی است.
به نظر شما یک فرد خجالتی بیشتر عزت نفس کمی دارد یا اعتماد به نفس کم؟
جواب
یک لحظه یک فرد خجالتی را در نظر بگیرید که میخواهد با یک فرد جدیدخصوصا جنس مخالف سر صحبت را باز کند. اگر از همان ابتدا ترس از رد شدن را داشته باشد این فرد از عزت نفس کم رنج میبرد. اما اگر این فرد از ردشدن نترسید و با خودش گفت که من یک فرد ارزشمندی هستم ، اگر این فرد حتی پیشنهاد آشنایی مرا نپذیرد بازهم هیچ چیز از ارزشمندی من کم نمیشود ، این چنین فردی عزت نفس معقولی دارد.
اما بحث اعتماد به نفس یعنی اینکه این فردتوانایی و مهارت بازکردن سر صحبت با غریبه را دارد یا نه. که کاملا یک احسای بیرونی است .
پس حالا ممکن است این سوال برایتان ایجاد شود که من که خجالتی هستم باید کدامشان را بیشتر رشد دهم؟
جواب
درجواب باید گفت که شما زمانی که هردو را درکنار هم رشد دهید خود به خود خجالتی بودنتان هم کمرنگ تر میشود.
اما برای اینکه افزایش پیدا کنند باید اقدام کنیم . عملگرایی باعث بهبود عزت نفس و اعتماد به نفس میشود وهمان طور که در بالا اشاره شد این دو مثل چرخ دنده روی هم تاثیر میگزارند . پس برای شورع تاثیرگزاری نیاز به حرکت و اقدام داریم ، پس ابتدا مانع های اقدام را بررسی کنیم :
سد های اقدام کردن که جلوی درمان خجالتی بودن را میگیرد :
- هراس از شکست
- نمایان نبودن مسیر
- کامل گرایی
- مقایسه بیخودی
هراس از شکست
وقتی از شکست بترسید جلوی دست وپای اقدام شما را میگیرد. به گفته آلپاچینو :
بزرگترین ریسک در زندگی ریسک نکردنه
شما وقتی روحیه خطر پذیری نداشته باشید نمیتوانید با خودتان کنار بیاید که اقدام کنید. یک ورزشکار از ترس مصدومیت در هیچ مسابقه ای شرکت نمیکند . آیا واقعا ترس از مصدوم شدن اینقدر بزرگ است که فرد ورزشکار چشم روی تمام اهداف ورزیش ببندد.
یک فرد از ترس مسخره شدن در هیچ جمعی حرف نمیزند. آیا واقعا ترس از مسخره شدن اینقدر بزرگ است که شما خودتان را پرزنت نکنید، و هیچ کس از وجود شما و استعدادهایتان باخبر نشود .
پس اگر معقولانه به موضوع نگاه کنیم متوجه میشویم که ترس هایی که مانع از اقدام کردن ما میشود همگی ترس کاذب هستند، و با عملگرایی ما ازبین میروند . پس لزومی ندارد این ترس های الکی جلوی اقدام کردن مارا بگیرد.
نمایان نبودن مسیر
وقتی مسیر برای ما مشخص نباشد چطور میتوانیم قدم از قدم برداریم. البته لازم نیست که همه ی مسیرروشن باشد که حرکت کنیم. نه همین که مقداری از مسیری که میخواهیم طی کنیم برایمان واضح باشد کافی است . جلوتر میرویم و مقداری دیگر هم برایمان روشن میشود و انقدر ادامه میدهیم که همهی مسیر را کمکم طی کنیم. مسیری که از همان ابتدا هیچ تصویری نسبت به آن نداریم .هرکسی باشد نمیتواند پا به اقدام باز کند. پس یاد بگیریدکه چطور قسمتی از مسیر را برای خود ترسیم کنید .
مثلا شما از یک نفر خوشتان میآید، و دوست دارید با او آشنا شوید، اما نمیتوانید اقدام کنید. شاید دلیل اصلی اش این باشد که تصویر شفافی از این کار ندارید . اگر دلیل منطقی و محکمی داشته باشید، و این تصویر رادرذهن ایجاد کنید که زمانی که به آن هدفتان برسید چقدر زندگی برایتان شیرین تر میشود ، آن زمان شما عملگراتر میشوید.
کامل گرایی
سومین مانع برای اقدام کردن کامل گرایی است . فردی که کاملگراست، در زندگی همیشه صفریا صد است . به عنوان مثال میخواهد کاری انجام دهد اما کاملگرایی اش میگوید یا باید این کار به شکل کامل انجام شود یا اصلا انجام نمیدهم.
فکر کنید که خیلی از مخترعین بزرگ تاریخ اگر دچار چنین طرز فکری بودند آیا اختراعی صورت میگرفت که زتدگی بشر را بهتر کند؟
جواب منفی است . توسعه هر چیزی به مرور زمان و با سعی و خطاهی زیاد ایجاد میشود.
مقایسه بیخودی
مقایسه کردن خود با دیگران یک ظلم نابخشودنی در حق خودتان است. چطور میتوان مقایسه کرد به طوری که هیچ دوانسانی واقعا از همه لحاظ به یکدیگریکسان نیستند. هر انسانی یک سری ویژگی و استعداد دارد، که با دیگری کاملا متفاوت است. با مقایسهکردن فقط جلوی اقدام کردن خودتان را میگیرید.
مثال
به عنوان مثال در یک مسابقه اتوموبیلرانی اگر یک راننده به جای تمرکز برای رسیدن به خط پایان مدام به پشت سرش نگاه کند و رقیبانش را زیر نظر داشته باشد. درپیچی از جاده مسابقه خارج میشود و تمام زحمتی که کشیده برای اینکه اول شود را ازبین میبرد.
مقایسه فقط زمانی معنی پیدا میکند که به رشد شما کمک کند نه اینکه باعث توقف رشد شما شود.
شاید این جمله کلیشه ای باشد ولی واقعا یک جمله کارگشاست که بهترین مقایسه، مقایسه امروز شما با دیروز است که ببینید چقدر رشد داشته اید. یا نهایت اگر بخواهید رقیبان را بررسی کنید بهترین روش این است که از استراتژی که برای آنها جواب داده الگوبرداری کنید همین بس.
در بالا با 4 مانع اصلی برای اقدام نکردن آشنا شدیم.حالا به سراغ این سوال برویم که چطور عملگراتر بشویم :
پله های اقدام کردن برای درمان خجالتی بودن
اولین پله
برای تقویت عملگرایی این است که به توانایی های خودتان باور داشته باشید. قبول کنید که شماهم به دور از خجالتی بودن حرف های زیادی برای گفتن دارید. هیچ وقت خودتان را دست کم نگیرید و همچنین اجازه ندهید یک فرد شکست خورده که هیج موفقتی در زندگی به دست نیاورده ، با حرف زدنش شما را هم ناامید کند. خیلی از آدم ها دزدادن انرژی هستند .چون خودشان به موفقیت نرسیدن بنا براین برای اینکهه تنبلی خودشان را موجه کنند با حرف های مایوس کننده باور شما راهم خراب میکنند. شما همین الان هم تواناییهایی دارید که افرادی در این دنیا منتظر شما هستند که از این توانمندی شما استفاده کنند . پس به هیج وجه برچسب منفی به توانمندی خودتان نچسبانید.
دومین پله
اگر کاری انجامش برایتان دشوار بود ناامید نشویدکه من این کاره نیستم. بلکه به دنبال راهی باشید که انجامش دهید . یکی از بهترین راهکارها برای انجام دادن کاری بزرگ که در ابتدا انجام آن برایتان نا ممکن است این است که این کار بزرگ را به قسمت های کوچک تقسیم کنید و هر بار یک قسمت کوچک را انجام دهید. آن موقع خواهی دید که کار غیر ممکن شما به انجام رسید. یادتان باشد که دورترین مسیرها با قدم های کوچک طی میشود و طی شدن مسیر وابسته به همین قدمهای اولیه است.
پله بعدی
چیزی را دوستانه به شما بگویم، فردی که منتظرتایید دیگران باشد یعنی آنقدر به توانایی خودش اعتماد ندارد. و همچنین از درست بودن مسیرش مطمئن نیست . مثل یک نهال تازه کاشته شده با یک باد ملایم هم ممکن است از جا بکند. اما درست نقطه مقابل آن فردی که به توانایی و انتخاب درست مسیر خودش ایمان داشته باشد. آنچنان ریشه اش قوی است که با شدید ترین طوفانها هم جابجا نمیشود. این را بدانید که کمتر فردی دوست داردکه موفقیت شما را ببیند.
اصلا منتظر،تشویق دیگران نباشید. شما مسیر خودتان را ادامه دهید، اگرکسی تشویق کرد که با تمام وجود برایش سنگ تمام بگزارید. اگر هم کسی شما و عملکرتان را نادیده گرفت ، این نادیده گرفتن را سوخت موشک خودتان کنید، و با چنان سرعتی به موفقیت برسید، که باورش برای افرادی که دوست ندارند موفق شوید شبیه خواب باشد.
پله آخر
بهرهگرفتن از دانش است. هیچ موقع از قدرت دانش غافل نشوید. ذهن ما زمانی که اطلاعات کافی برای یک زمینه داشته باشید راحت تر اقدام میکند. پس اگر پای قدم گذاشتن به مسیر شما سست شده است، بدانیدکه با کسب دانش درآن موضوع بهتر میتوانید اقدام کنید.ما زمانی که میخواهیم عادت عملگرایی را درخودمان تقویت کنیم ممکن است، ابتدای راه برای چند وقت انگیزه داشته باشیم، اما همین که مدتی میگذرد در مسیر ساخت عادت جدید دلسرد میشویم. شاید این روند برای همه انسانها که در مسیر ساخت عادت جدید گام میگزارند اتفاق بیفتد.
درادامه مقاله به سراغ این مقوله میرویم،که اگر درراه ساخت عادت عملگرایی برای رفع خجولی ناامید شدیم ، چه کار کنیم ؟
یادداشت اهداف
بدون شک اگر با تمام وجود هدفتان راتصور کرده باشید، همین الان یک حس خوبی به شما دست داده است. کافی است زمانی که ناامید شدید همین تکنیک را انجام دهید. شاید تصور کردن موفقیت بهترین روش برای غلبه بر ناامیدی باشد . شما وقتی هدفی را برای خود تعیین میکنید برای اینکه به آن هدف برسید بایداقدام کنید. و درمسیر اقدام کردن اگر مدام تصویرسازی به تحقق رسیدن هدفتان را داشته باشید، بدون شک نا امید شدن ازبین میرود.
من به یک جمله اعتقاد دارم و آن را درصفحه اول سایتم modirebayan.com گذاشتم :
شیرینی یک بار موفقیت تلخی صد بار شکست را از جان آدم دور میکند.
ما برای اینکه درمسیر اقدام کردن ثابت قدم باشیم باید اراده خودمان را تقویت کنیم.
گامهای ساخت عضله اراده برای درمان خجالتی بودن
شناخت اتمی توانایی ها
اولین گام برای تقویت اراده ؛کشف توانایی و استعدادهاست . ما تا زمانی که شناختی از توانمندی های خود نداشته باشیم چطور میتوانیم عملگراتر باشیم. مشکلی که خیلی از افراد متاسفانه به صورت آگاه یا ناآگاه با آن مواجه میشوند این است که تمام تمرکزشان روی قوت بخشیدن نقاط ضعفشان است . در صورتی که متد امروزه که بسیاری از افراد موفق براساس این متد به موفقیتهای بزرگی رسیدن این است که به جای قوت بخشیدن به نقاط ضعف ، تمام تمرکزتان را روی نقاط قوتتان قرار دهید و سعی کنید آنها را بهترکنید . این روش زودتر جواب میدهدو زمان کمی از شما میگیرد و هم اینکه انرژی کمتری برای رشد شخصیتتان صرف میکنید.
قورباغه ات را قورت نده
بله درست دیدید، اشتباه تایپی نبود . برایان تریسی یک کتاب معروف به اسم قورباغه ات را قورت بده دارد. کل محتوای کتاب را که بخوانید دریک جمله خلاصه میشود و آن یک جمله این است که
کارهای سخت و بزرگ را اول انجام بده
حالا این سوال ممکن است که برای خیلی ها پیش بیاید فردی که تا الان هیچ اقدامی برای کسب یک مهارت مثلا مهارت صحبت در جمع نکرده است. چطور میتواند یک باره کار بزرگ و سخت را انجام دهد، و اقدام کند که جلوی جمعی بزرگ صحبت کند؟
بیایید از یک دید دیگر به این موضوع نگاه کنیم . اگر هدف ما انجام آن کارسخت است ، و میخواهیم اول آن را انجام دهم ذهن ما ممکن است آن را پس بزند، و نتوانیم برای انجام آن اقدام کنیم . پس یک راه حل بهتر من سراغ دارم که اگر این مشکل را شما هم دارید، به درتان میخورد.
زمان طلایی برای نهادینه سازی اقدام کردن
تحقیق اول
در دهه 1950ماکسول مالتز جراح پلاستیک متوجه الگوی عجیبی دربین بیمارانش شد. دکترمالتز متوجه شد،که پس از یک عمل جراحی مانند جراحی بینی، حدود 21 روز طول میکشد تا بیمار به دیدن چهره جدیدش عادت کند. به این ترتیب بود که این افسانه گسترش یافت که 21روز طول میکشد تا عادت جدید شکل بگیرد.
تحقیق دوم
بعد از آن تحقیقی دیگردرکالج لندن آقای فیلیپا لالی روی 96 نفر به مدت 12هفته انجام داد. و این مطالعات نتیجه بهتر و قابل قبول تری داد. در پایان تحقیقات افراد شرکتکننده برای ساخت یک عادت جدید زمانهای متفاوتی به ثبت رساندند . این افراد برای ساخت یک عادت جدید مثلا نوشیدن یک لیوان آب در اول صبح، زمانهایی متقاوت در بازه بین 18 تا 252 روز را به ثبت رساندند. این تحقیق ثابت کرد که 21 روز زمان قطعی نیست، و اگر شخصی بخواهد عادت جدیدی در خود ایجاد کند، باید به طور میانگین بین دوماه تا نه ماه صبر کند و از عادت جدیدیش مراقبت کند، تا کاملا نهادینه شود، نه اینکه لزوما 21 روز.
درپایان اگر دوست دارید به طور تضمینی با خجالتی بودن خداحافظی کنید همین الان دوره زیر را دانلود کنید و کمرویی خودتان را کنار بگزارید.