سلام به همه ی دوستان مدیر بیان
توی این مقاله قراره بریم سراغ یک موضوع مهم که شاید دغدغه ی خیلی از افراد باشه. و اون اینکه برای باز کردن سرصحبت از کسی خوشمون اومد و یا خواستیم با یک نفر مهم برای همکاری صحبت کنیم ، چطور سر بحث رو باز کنیم ؟
اگر شما هم جز اون دسته از افراد هستید که باز کردن سرصحبت براتون مثل جابجا کردن یک کوهه پس با ما تا پایان این مقاله همراه باشید که جواب این سوال رو بگیرید.وبه راحتی سر صحبت رو بازکنید با افراد جدید.
هنر باز کردن سرصحبت، یکی از مهمترین هنرها و مهارتهایی هست که هر شخصی بهتره برای بهتر شدن زندگی اش اون رو یاد بگیره.
اغلب ما آدمها از باز کردن سر صحبت با افراد جدید، میترسیم. گفتگو با دیگران، مخصوصاً با افرادی که از قبل، اونها رو نمیشناسیم، کار ساده ای نیست، پس راه چاره چی میتونه باشه:
چرا سر صحبت را باز کردن اینقدر مهم است؟
صرفا با گپ زدن با افراد و مشتریهای خودتون میتونید رابطههای خوبی خلق کنید، وقتی روابط مثبتی با افراد شکل بدید میتونید مشتریان بالقوهای بیشتری رو بدست بیارید. علاوه بر این، روابط اجتماعیتون هم ساخته و تقویت میشه.
باز کردن سر صحبت با فرد جدید علاوه بر این که ذهنیت خوبی از شما توی ذهن اونها میسازه، باعث میشه در آینده از ارتباطی که درست کردید، سود ببرید. مثلا اگرکمی سر صحبت را با یک مشتری بالقوه باز کنید، همین صحبت کوتاه میتونه به بحثهای جدی در باب همکاری در کسب و کار تبدیل بشه ، و یا حتی اگر با شخصی که توی نگاه اول دوستش دارید سر صحبت رو بازکنید ، خیلی زودتر میتونید به نیمه گمشدتون برسید.
چرا از بازکردن سر صحبت با دیگران می ترسیم
شاید این مسئله به تربیت دوران بچگی برگرده ، زمانی که پدر و مادر یا بزرگترها میگفتن با غریبه ها حرف نزنی !
دلیل دیگه اینه که بیشتر ما از ترس مواجهشدن با بیاعتنایی، سر صحبت را باکسی باز نمیکنیم. این ترس، نمیزاره که با آدمهای جدید، ارتباط برقرار کنیم. و یک جوری مارو محدود میکنه ، که نکنه طرف مقابل منو به هر طریقی رد بکنه و اعتماد به نفسم رو از دست بدم. اما باید به این نکته اشاره بکنم که این ترسها اکثرا کاذب هستند و اجازه نمیدن که ما با افراد دیگه ای ارتباط برقرار کرده و این ارتباط باعث رشدمون بشه .شاید اگر نمیترسیدیم و با یک فردی که میدونیم اگر بهش میگفتیم توی رشد کارمون حتما کمکمون میکرد و یا حتی کسی رو دوست داشتیم و اگر جرات می کردیم و بهش پیشنهاد آشنایی میدادیم الان زندگی شاد و خوبی در کنار هم تجربه می کردیم . اما همش این ترس کاذب جلوی بهتر شدن وضعیتمون رو گرفته پس راه حل چیه؟
چطور بر این ترس غلبه کنیم؟
لازمه که بپذیریم که همونطور که ما از همه ی آدمهایی که اطرافمون هستن خوشمون نمیآد، باقی انسانها هم حقدارند از ما خوششون نیاید. پس اگر کسی به ما محل نگذاشت، زیاد بزرگش نکنیم و به خودمان نگیریم. و احساس نکنیم که آدم بی ارزشی هستیم وجالبه این رو بدونید دقیقا زمانی که توسط شخصی پذیرفته نشیم ، شخص دیگری منتظر دیدن و ملاقات ماست . پس جای هیچ گونه نگرانی و حسرتی وجود ندارد.
بنابراین با وجود ترس و خجالتمان، پا پیش بگذاریم. از این به به غریبهها به چشم افرادی نگاه کنیم که میتونن تجربیات جدیدی را به ما اضافه کنند، نه به چشم کسانی که باید از اونها بترسیم!
یادتون باشه که غریبهها همان دوستان شما هستند که هنوز آنها را نمیشناسید.
پس انتظار فقط فرصت رو میگیره و این باور محدود کننده رو ازخودتون دور کنید که اگر منتظر بمونید اون فرد مورد نظر خودش پا پیش میگزاره، چون این حالت هیچ وقت اتفاق نمیفته!
پس احتمال پذیرفته نشدنمون را بپذیریم و با وجود ترسمون، در سلام کردن به آدمهای غریبه، پیشقدم شویم. بیاییم دل به دریا بزنیم، و تنها از چیزی که بترسیم ، خود ترس باشه. چون به همون صورت که ما می ترسیم طرف مقابل هم به علت ناآشنا بودن با ما میترسه ، پس کاملا طبیعی هست .اما کسی که پا پیش میزاره برای شروع یک رابطه و همکاری بدون شک توی ذهن طرف مقابلش شجاع تر و جذاب تر میشه.
چگونه سر صحبت را باز کنیم؟
بدون شک اگر توی بازکردن سر صحبت کم تجربه باشید براتون این مورد پیش اومده که بعضی اوقات دل رو به دریا بزنید و پا پیش بزارید و یک صحبت رو شروع کنید .اما بلافاصله بعد از شروع و گفتن چند جمله ذهنتون قفل بشه و ندونید چطور گفتگو رو ادامه بدید . و خیلی راحت یک رابطه جدید رو با یک فرد جدید از دست بدید. اما نگران نباشید شما توی این قضیه تنها نیستیدو آدمهای زیادی هستند که این مشکل رو دارند.
آغاز مکالمه، سخت ترین قسمت ماجرا است که اگر بهخوبی انجام نشه، گفتگو به درستی شکل نمیگیره یا حتی ممکنه هست اصلاً شکل نگیره.
اگر بتونیم به خوبی مکالمه روشروع کنیم، این شروع خوب، میتواند منشأ گفتگوهای دلپذیر و آشناییهای پایدار بعدی باشه . پس باید حسابی حواستون باشه که گل بکارید توی ارتباط اولیه و باز کردن سر صحبت
سوالی بپرسید که جوابش طولانی باشد
شاید این جمله کلیشه ای باشه که برای باز کردن سر صحبت ،جملات باز بپرسید پس ما توی این مقاله به این موضوع نمی پردازیم ولی میخوایم به شما بگیم که چه جملاتی رو بگیم که احتمال شروع یک مکالمه خوب رو فراهم کنه .
قبل از باز کردن سر صحبت
توی گام ابتدایی ، اول ببینیم طرف مقابل که میخوایم با اون صحبت کنیم وقت داره یانه ، اصلا شخصیت پذیرایی برای شروع مکالمه داره یا کلا یک شخصیت بسته هست .
حالا ممکنه بپرسید چطور متوجه بشیم ؟ خیلی راحت از زبان بدنش و اولین چیز میتونه ارتباط چشمی باشه .
مثلا اگر میخواید با یک نفر جنس مخالف صحبت کنید به چشماش خیره بشید ( نه زیاد) اگر اون چشماش رو از شما دزدید پس جلو نرید خیلی بهتره . اگر بدنش به سمت شما متمایل باشه پس پذیرای صحبت با شماست. اگر هم سلام کردید وخیلی با عجله جواب داد خوب معلومه که سرش شلوغه و باید صحبت کردن روبزارید برای وقتی دیگه.
شاید سوال براتون پیش بیاد که من ممکنه فقط همین الان ببینمش و شاید وقتی دیگه وجود نداشته باشه توی این شرایط بهتره از سخنرانی آسانسوری استفاده کنید. یعنی اصل مطلب رو توی چند ثانیه یا چند دقیقه بیان کنید.
سوالهای خوب برای شروع صحبت
گفتن نکته ای مثبت از طرف مقابل
برای اینکه سنگ اول رو درگفتگو قوی وکامل برداریدوباعث بشه که گارد اولیه اون برداشه بشه، یک نکته ی مثبت در ظاهرش پیدا کنید و با یک حالت دوستانه ازش تعریف کنید.(البته یک تعریف واقعی )بهطور مثال در مورد کاری که میکنه، لباسی که پوشیده یا حرفهایی که میزنه و حتی تن صداش. خود من بارها برام پیش اومده که خیلی از افراد چه رودرروو چه پشت تلفن از تن صدای من تعریف کردن.مثلا یک بار یادمه با یک شرکت تبلیغاتی همکاری می کردم .وقتی برای قرارداد حضوری میرفتم پیششونو خودم رو معرفی میکردم باور نمیکردن که صدای پشت تلفن که باهاشون صحبت کرده من باشم وتازه خیلی ها بهم میگفتن برای گویندگی و دوبلوری تا الان تست دادم؟
و این تعریف باعث میشد که خود به خود از به این طور مشتری هایی تا جایی که امکان داره تخفیف می دادم و کلی مزیت دیگه که برای مشتری های دیگه لحاظ نمی شد.خلاصه اینکه تا میتونید ببرای راحت بازکردن سر صحبت به نقاط مثبت طرف مقابلتون (البته واقعی نه از روی تملق ) که احساس نکنه دارید متلک میندازید، و حس بدی بگیره.
این نکته رو نباید فراموش کنیدکه برای آدمها شنیدن اینکه چقدر استثنایی و شگفتآور هستند، همیشه دلپذیر و جذاب است و هیچوقت از آن سیر نمیشوند.
سوال پرسیدن در مورد ظاهر
به خصوصیات ظاهری اون فرد دقت کنید. به چیزی که اون شخص با خودش همراه داره یا لباس فرم خاصی که پوشیده ، نگاه کنید.
مثال
- کتابی که دارید میخونید، چطوره؟ توصیهاش میکنید؟
- می تونم بدونم امروز کدوم یک از اخبار، توجه شما رو از همه بیشتر به خودش جلب کرد؟(در هواپیما، وقتی بغل دستی مون داره روزنامه می خونه.)
- وقتی میبینیم کسی لباس تیم پرسپولیس پوشیده است، از او بپرسیم: از لباست معلومه که طرفدار تیم پرسپولیس هستی، به نظرت در بازی با تیم استقلال، چند چند میبرند؟
- وقتی میبینیم آرم شرکت خاصی روی لباسش است بپرسیم: شما در شرکت فلان کار میکنید؟ اوضاع اونجا چطوره؟
بازکردن سر صحبت درمورد موقعیت الان
اگر به جای غرق شدن توی افکار به محیط بیرون توجه کنید، اعتمادبه نفس بالاتر میره. در نتیجه، کمتر دستپاچه می شویدو این طوری گفتگو به صورت طبیعی ادامه پیدا می کنه.
مثال
- ببخشید، من این دور و بر دنبال یک باشگاه ورزشی خوب میگردم، جایی رو سراغ دارید به من معرفی کنید؟
- ببخشید، میشه به من یه کمکی بکنید، بهترین کتابی که خوندید، چیه؟ (بهتر راه باز کردن سرصحبت در یک کتابفروشی)
- این اولین باره که به این رستوران میام، میتونید یک غذای خوب به من معرفی کنید؟
- در سمیناری که شرکت کردهایم، از کسی که نمیشناسیم، بپرسیم: انگیزهتون از شرکت در این سمینار چیه؟ در مورد سخنران چیزی میدونید؟
- آیا شما رو قبلاً جایی دیدم؟ چهرهتون برام آشناست.
- میبینم که اسکیتبازی میکنی، یک مربی اسکیت خوب به من معرفی میکنی؟
بازکردن سرصحبت با ارایه درخواست کمک
آدمها از اینکه بی دریغ کمکشون کنید نه تنها بدشون نمیاد بلکه خوشحال هم میشن. اما باید حواستون باشه که چطور ارائه کمک کنید که طرف مقابل بدونه بدون غرض و از روی شخصیت خوبتون این لطف رو در حقش کردید.
مثال
- وقتی میبینیدسردرگم هست، بهش بگید دنبال آدرس خاصی میگردید؟ من با این محل آشنا هستم.میتونم کمکتون کنم؟
- وقتی می بینیم بارش سنگین است، بهش بگید: اجازه می دید کمکتون کنم؟ برای شما شاید سنگین باشه؟
- موقع وارد شدن به در، با اشاره ی دست بهش بگید: شما اول بفرمایید.
- خوراکی خودتون رو میتونید بهش تعارف کنید.
حالا بریم سراغ اینکه چطوربعد از بازکردن سر صحبت ، گفتگو رو ادامه بدیم. پس با ما همراه باشید:
چطور گفتگو را به دلخواه خود جلو ببریم
لنگر ذهنی ایجاد کنید
اگر نسبت به شخصی که میخواین در مورد کار یا شروع یک رابطه باهاش سر صحبت رو بازکنید،شناخت دارید که عالی.اما اگر ندارید یک سری اطلاعات مختصر به دست بیارید که بتونید با استفاده از اون موضوع لنگرگاه ذهنی برای شروع بحث ایجاد کنید.با این کار خیلی راحت تر میتونید با استفاده از این تکنیک مکالمه رو جلو ببرید.
تشویقش کنید که ادامه بده
سوالی بپرسید تا طرفتان به شرکت در مکالمه تشویق بشه. مثلا اگر از دختری خوشتون اومده و میخواید درخواست خواستگاری کنید، این طور بگید:
سلام خانم… ببخشید یک سوال داشتم میخواستم بدونم اونقدر خوش شانس هستم که شما مجرد باشید؟
با طرح سوالات این چنینی با یک تیر دونشون میزنید. یک اینکه متوجه میشید دختره مجرد هست بانه و دوم اینکه وقتی اصل مطلب گفتگو رو مودبانه میگید خود به هود توی ذهنش از شما تصویر یک آدم با اعتماد به نفس نقش میبنده.
یا مثالی دیگه فرض کنید توی یک سمینار به یک باره یک فردی که مدتها منتظر گفتو باهاش هستی رو میبینی
این طور میگی که ببخشید آقا یا خانم … خیلی وصف تجربه و موفقیت شمارو دیدم میدونم الان سرتون شلوغه ولی امکانش هست یه روز وقتی بهم بدید بیام دفترتون و…
خیلی راحت با طرح سوالت خوب تشویقش میکنید که ادامه بده گفتگو رو یا همون لحظه، یا وقتی دیگه ولی مهم اینه که شما این طور که جلو برید یک قدم به موفقیت نزدیک شدید.
درمورد چیزهای مهم سوال بپرسید
یکی از مهم ترین تکنیک های مکالمه، صحبت درمورد چیزهایی است که برای طرف مقابلتون هم مهم هستند، برای مثال شغل، خانواده، تفریحات،روابط و … سعی کنید سوالاتتون بیشتر در مورد طرف مقابلتون باشه، کاری کنید طرف مقابلتان با جواب دادن سوالاتتان خودش و تفریحاتش ،شغل اش و هرچیزی که بهش مربوط میشود را مهم احساس کند. وشما رو انسانی مورد اعتماد برای شروع رابطه و همکاری بدونه.
برای اینکه گب زدن خاطه انگیز شود…
تنها کاری که برای عاشق کردن طرف مقابل به گفتگو با شما بایدانجام بدید… گوش کردن هوشمندانه هست است !
سعی کنید 90% طرف مقابلتون صحبت کنه 10% شما، کاری کنید طرف مقابلتون از خودش تعریف کنه، از فعالیت هاش، از کارش … همه دوست دارند از خودشون برای دیگران صحبت کنند، ولی تعداد کمی از افراد هستند که این اجازه را به دیگران میدن و زمانی که فردی شما رو با این خصوصیات پیدا میکنه، بدون شک عاشق گفتگو با شما میشه.